
بخش D
298,000 72%
82,000 تومان
کتاب بخش دی
شاید هیچ دشمنی به خطرناکی کسی که زمانی دوست صمیمیتان بوده، نباشد! فریدا مک فادن که از او بهعنوان یکی از محبوبترین و پرفروشترین نویسندگان آمریکایی یاد میشود، در کتاب بخش D داستانی مخوف از بخش اصلی بستری بیماران روانی تعریف میکند که در آن اتفاقات شومی در جریان است...
فریدا مک فادن (Freida McFadden) استاد نوشتن رمانهای رازآلود و پرکشش است؛ کسی که تخصصش در حوزهی پزشکی و آسیبهای مغزی را جایی در میان تاروپود داستانهایش به کار گرفته تا رمانهایی خلق کند که هنگام خواندنشان مو به تنتان سیخ میشود! اولین عنصری که در هنگام خواندن کتابهای فریدا مک فادن با آن روبهرو میشوید، ابهام و یا رازآلودی است که به نوعی به ویژگی بارز آثار او تبدیل شده است. مخاطب در داستانهای مک فادن، بیآنکه خودش مطلع باشد، جایی در میان زمین و هوا معلق است و با هر اشارهی کوچکی به ابهام و سردرگمیاش افزوده میشود. به بیان بهتر با پیشروی داستانهای این نویسنده، متوجه میشوید که یک جای کار میلنگد و حالا باید منتظر باشید و ببینید که هر راز، کی و کجا برملا میشود. با آنکه فریدا مک فادن از ابهام برای اتصال نقاط مختلف سیر داستانی استفاده کرده، اما این رازهای متعدد باعث بدفهمی و کند شدن روند پیشروی قصه نشدهاند.
حالا مک فادن در کتاب (Ward D) قصهای را روایت کرده که بیش از آثار قبلیاش، به سرگردانی میان حال و گذشته مبتلاست و وحشتی از جنس ترس از روانپریشی به مخاطب القا میکند. اگر دقیقتر به هر اتفاق ترسناکی که در دنیا رخ داده نگاه کنید، ردپای یک بیماری روانی را در هر کدام میبینید؛ حالا اگر این بیماری روانی به روابط تاریک گذشته و کینه نیز آلوده شده باشد، میتواند به یک فاجعه بدل شود، یعنی همان چیزی که امی برنر، شخصیت اصلی کتاب بخش D، از وقوعش وحشت دارد.
امی برنر دختر جوانی است که در دانشکدهی پزشکی تحصیل میکند. روزهایش با مطالعهی دروس سخت و وقت گذراندن در محوطهی دانشگاه میگذرد و بعد از مدتها، زندگی چهرهی آرامش را به او نشان داده. بعید به نظر میرسد که در حاشیهی امن تحصیل و متمرکز بودن بر روی اهداف شخصی، سروکلهی کابوسهای تاریک گذشته دوباره پیدا شود، ولی امی برنر چندان خوششانس نیست و دست تقدیر او را به جایی میبرد که سالها پیش امی قسم خورده دیگر هیچوقت پایش را به آنجا نگذارد.
وقت کارآموزی دانشجویان پزشکی فرا رسیده و آنها را به صورت تصادفی، به مراکز درمانی مختلفی میفرستند تا از نزدیک، برخی مهارتهای پایهی پزشکی را یاد بگیرند. برای کارآموزی در بیمارستان روانی، قرعه به نام امی برنر میافتد. او در کمال ناباوری به نام محل خدمت جدیدش نگاه میکند و میداند که چارهای جز پذیرفتن آنچه اتفاق افتاده ندارد. این اولین باری نیست که امی پا به این بیمارستان میگذارد؛ ده سال پیش هم وقتی برای آخرین بار به ملاقات صمیمیترین دوستش آمده بود، مجبور شد که دقایقی را در فضای سرد و بیروح بخش روانی این بیمارستان بگذراند. همان موقع که با وحشت در حال خارج شدن از این بیمارستان بود و صدای فریادهای دوستش را میشنید که میگفت: «امی تو باید اینجا بستری میشدی»، میدانست که دیگر هیچوقت پایش را به این بیمارستان نخواهد گذاشت. و حالا تقدیر او را مجبور کرده که مدتی نسبتاً طولانی را در همان کابوس سپری کند.
روزها میگذرند و امی با تنش فراوان، دورهی کارآموزیاش را طی میکند. او خوشحال است که حداقل هنوز آن دوست صمیمی را ندیده؛ جید، همان دختری که هنوز هم طنین فریادهایش در گوش امی مانده. او جایی در بخش D بستری است. بخش D مخصوص بیماران خطرناک است، جایی که ورود و خروج به آن حتی برای پزشکان و کارآموزان نیاز به یک کد محرمانه دارد و در طول شیفتها، تنها برای دلایل اضطراری میتوان از آن خارج شد. تقدیر تا همینجا نیز ثابت کرده که با امی سر ناسازگاری دارد، ولی وقتی نوبت شیفت شب در بخش D به نام امی میافتد، او میفهمد که هیچ راه گریزی از این اقبال شوم ندارد.