
غرور و تعصب
398,000 77%
91,000 تومان
کتاب غرور و تعصب
کتاب غرور و تعصب نوشتهی جین آستن، از مشهورترین و عاشقانهترین رمانهای جهان، ماجرای دختری باهوش و عاقل است که روزی مردی ثروتمند و مغرور عاشقش میشود و برای به دست آوردن او دست به هرکاری میزند.
این رمان معروف در اوایل قرن نوزدهم به انتشار رسید و تا به حال هر خوانندهای با هر فرهنگ و ملیتی علاقهمند به خواندن آن بوده است. کتاب غرور و تعصب (Pride and Prejudice) جزو آثار ماندگار ادبیات کلاسیک جهان به شمار میرود و بیش از 20 میلیون نسخهی انگلیسی آن در جهان به فروش رسیده است و روز به روز به این رقم نیز افزوده خواهد شد.
در این رمان عاشقانه شما با خانوادهی آقا و خانم بِنِت آشنا میشوید که پنج دختر دارند. جِین و الیزابت از سه خواهر دیگر بزرگتر و باوقارتر هستند و دو خواهر دیگر بسیار سبکسر و مایهی خجالت خانواده میباشند. خانم بنت بسیار مشتاق است تا دخترانش ازدواج کنند و سروسامان بگیرند.
روزی مردی بسیار ثروتمند و سرشناس به نام چارلز بینگلی در همسایگیشان ساکن میشود که بسیار بامحبت و خوشتیپ است. چندی بعد تمام اهالی روستا در یک مهمانی دعوت میشوند. همهی مردم مشتاق بودند تا آقای چارلز بینگلی و خانوادهاش را ملاقات نمایند. در زمان مجلس رقص و پایکوبی آقای چارلز عاشق بزرگترین دختر خانوادهی بنت میشود و آقای دارسی که دوست صمیمی چارلز است به الیزابت دل میبندد. بعد از آنکه مراسم به پایان میرسد همهی مهمانان شروع به بدگویی از آقای دارسی میکنند؛ مخصوصاً الیزابت که از غرور و خود بزرگبینی او متنفر شده است.
از طرفی دیگری کشیش «کالینز» که برادرزاده و وارث آقای بنت است میخواهد با یکی از دختران این خانواده ازدواج کند. او به فکر الیزابت میافتد. خانم بنت به شدت با این پیوند موافق است زیرا در این صورت ثروت خانوادگیشان به دست غریبهها نمیافتد اما الیزابت به حرفهای مادرش توجهی نمیکند و به او جواب منفی میدهد. آقای کالینز هم با دختری به نام شارلوت ازدواج میکند.
در طول این زمان الیزابت با افسری نظامی و جذاب به نام جورج ویکهام ارتباط برقرار میکند. او خودش را برادرخواندهی آقای دارسی معرفی میکند و مدام از آن مرد بد میگوید. الیزابت وقتی این حرفها را میشنود بیشتر کنجکاو میشود تا رفتارها و اعمال آقای دارسی را زیر نظر بگیرد و به شناخت بیشتری برسد.
بعد از مدتی آقای چارلز بینگلی و خانوادهاش به صورت ناگهانی به لندن میروند، درحالیکه جین بسیار به چارلز وابسته شده بود و از این اتفاق قلبش شکست. الیزابت در این زمان دارسی را مقصر سست شدن رابطهی خواهرش با چارلز میدانست. با این حال فکر الیزابت لحظهای از ذهن دارسی بیرون نمیرفت و مدام هوش و ذکاوت او را تحسین میکرد اما مانع سنگینی به نام غرور میان آنها وجود داشت.
روزی الیزابت تصمیم میگیرد تا به دیدن شارلوت و آقای کالینز برود که خانهشان در کنار املاک دارسی است. پس از چند روز دارسی به صورت ناگهانی متوجه حضور الیزابت در آنجا میشود و فوراً به دیدنش میرود و علاقهاش را به او ابراز میکند. الیزابت که از این پیشنهاد شوکه شده بود در همان لحظه پاسخ منفی میدهد و میگوید: شما باعث خراب شدن رابطهی خواهرم جین و آقای چارلز شدهاید. پس از آن روز دارسی نامهای برای الیزابت مینویسد و در آن توضیح میدهد که چه کسی باعث تمام این اتفاقات شده و هم اکنون ویکهام افسرنظامی قصد دارد با خواهر کوچکشان ازدواج و با او فرار کند. وقتی این راز برای الیزابت افشا میشود، او بیشتر به دیدن دارسی میرود.
بلافاصله بعد از آن، دختر کوچک خانواده با ویکهام فرار میکند و آبروی چندین سالهی خانوادهی خود را زیر سوال میبرد. در این شرایط آقای دارسی تمام تلاشش را میکند تا ویکهام را با پول متقاعد کند تا دست از این بیآبرویی بردارد. وقتی الیزابت تلاشهای صادقانهی دارسی را میبیند به او علاقهمند میشود و ...
جین آستن در این کتاب با شخصیتپردازیهای عالی خود عشق را به گونهای متفاوت به تصویر میکشد. قطعا با خواندن رمان غرور و تعصب متوجه میشوید که ما انسانها چگونه احساسات واقعیمان را در میان غرور و عقاید غلط پنهان کردهایم و جهانی زشت و خشن برای خود ساختهایم